سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گمشده ی من

 
 
کجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی ؟(جمعه 86 آذر 23 ساعت 1:51 عصر )

تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شب

 بدینسان خوابها را با تو زیبا می کنم هر شب

تبی این گاه را چون کوه سنگین می کند آنگاه

چه آتشها که در این کوه برپا می کنم هر شب

تماشایی است پیچ و تاب آتش ها .... خوشا بر من

که پیچ و تاب آتش را تماشا می کنم هر شب

مرا یک شب تحمل کن که تا باور کنی ای دوست

چگونه با جنون خود مدارا می کنم هر شب

چنان دستم تهی گردیده از گرمای دست تو

که این یخ کرده را از بیکسی ها می کنم هرشب

تمام سایه ها را می کشم بر روزن مهتاب

حضورم را ز چشم شهر حاشا می کنم هر شب

دلم فریاد می خواهد ولی در انزوای خویش

چه بی آزار با دیوار نجوا می کنم هر شب

کجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی ؟

که من این واژه را تا صبح معنا می کنم هر شب

 



 
پشت همین پنجره ها . . .(سه شنبه 86 آذر 20 ساعت 12:44 عصر )



ساده بودم که تو را ساده تجسم کردم
بعد لبخند تو با گریه تبسم کردم
آشنا با همه پنجره های شهرم
چون تو را پشت همین پنجره ها گم کردم

 



 
بی راهه ها(یکشنبه 86 آذر 4 ساعت 11:17 صبح )


تو با این بی راهه ها و این عبور شیشه ای

جاده دلتنگی میاره  و  هوای ماندن و ...

 من کجای این سفر  باید تورو پیدا کنم ؟

تو که جاده ها ، نمی تونن بگیرن رد تو ...


بی تو بودن کار من نیست ، تا دلت نرفته برگرد

ما که راهمون یکی بود ، چرا جاده ما رو گم کرد ؟

بغض تو ، با گریه من ، با شکستن ، وا نمیشه

تا تو دستامو نگیری ، گم شدن پیدا نمیشه   

جاده ها رو با خیالم ،  رج بزن  پای پیاده

 فکر تنها بودن ما ، واسه هردومون زیاده

خودمو پشت سر تو ، توی این جاده کشیدم

رد تو نمی گرفتم ،  به خودم نمی رسیدم

تو کنار من یه کوهی ، من کنار تو یه دریا

ما رو با هم آرزو کن ، با تو من تمام دنیا

 



 
تا حالا شده ... ؟!(شنبه 86 آذر 3 ساعت 9:35 عصر )


تا حالا شده عزیزی رو گم کرده باشی ؟

تا حالا شده عزیزت گم شده باشه ؟

تا حالا شده خودش رو گم کرده باشه ؟ خودش رو فروخته باشه ؟

« خودی » که به تو نشون داده بود و برات عزیز بود .

تا حالا شده کسی که می شناختی رو اینطوری از دست بدی ؟

در حالیکه حضورش باشه اما دیگه اون خود واقعیش نباشه ! اونی که می شناختی نباشه ... !

توی این شرایط چی کار می تونی کنی ؟ اصلا کاری از دستت بر میاد ؟ چطوری می تونی تنها شاهد این ماجرا باشی ... ؟

*   *   *   *   *

همه ما آدمها تحت شرایطی ممکنه تغییرات زیادی بکنیم . این تغییرات می تونه سیر صعودی داشته باشه و بال پرواز رو به ما هدیه بده . اما می تونه هم نزولی باشه و سرانجام سقوط !

ای کاش . . . .

*   *   *   *   *

من حاضرم برای برگشتن گمشده ام هر کاری کنم و هر آنچه برام عزیز هست رو از دست بدم . گرچه چیزی ندارم ....

چون از وقتی گمش کردم ، دیگه حتی خودم رو هم پیدا نمی کنم . . . !                      

 







بازدیدهای امروز: 0  بازدید

بازدیدهای دیروز:0  بازدید

مجموع بازدیدها: 2777  بازدید


» اشتراک در خبرنامه «